هنرمندان
کابل همواره با تصاویر متفاوتی روایت میشود، یکی شهر را بیهیچ امیدی دچار زوال و ویرانی مطلق میانگارد و دیگری در راه توسعهای پایدار...
اما این شهر، که با صلحی نیمبند، هنوز رد آتش و خونِ اشغال و جنگهای نیابتی بر جانش هویداست، عمق میدانی دارد ناپیدا!
عمق میدانی برخاسته از نور طلایی سرگردان در فضایش، خندههای نشسته بر لبهای کودکانش و سحرخیزی باشندگانش.
عمق میدانی در مومنانه زیستن هر روزه در فاصله دو مرگ، زیستن در اصل عدم قطعیت.
عمق میدانی ناپیدا در شهری که مردمانش، همچون ما، بر سفرهی رنجی نشستهاند که از آنِ آنها نیست.